جشنواره شعر، فیلم، تئاتر، موسیقی فجر بعد از گذشت 28 سال از وقوع انقلاب اسلامی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یگانه نهاد متولی ، مجری و برنامه ریز و هدایتگر امور فرهنگی مکتوب و با هدف به میان آوردن مضامین، دغدغه ها و گرایشات اسلامی و میهنی ملهم از انقلاب اسلامی پایه گذاری و اجرا شد.
بحث ها و صحبتهای ناتمامی از نیمه دوم سال 85 مبنی بر چرایی و چیستی جشنواره شعر فجر از سوی شاعران و منتقدان و اهالی نظر مطرح شد که از همان آغاز کار، دسته گرایی و یا نقد شدیداللحن دسته گرایی را توسط هنرمندان نمود می بخشید. پاره ای طرفداران شعر فجر که به امید به در آمدن از سکوت و رکود جریان شعر دل به آن بسته بودند هواخواه جشنواره شدند و منتقدان نیز با برچسب های همیشگی و تکراری خود ماهیت وجودی آن را زیرسوال و تیغ نقد می بردند.
اگرچه از حرکتی که حتی بعد از اجرای اولین دوره اش نیز ناقص و نونهال و نوپا نشان می دهد نمی توان خرده چندانی گرفت، اما طرح این پرسش که دلیل برپایی و ورود جشنواره ای جدید به مجموعه کارناوال های جشن مانند فرهنگی ما چه بوده و به بیان عامیانه تر، هدف شکل گیری آن کجا و در کدام نشست و پژوهش باز شده و نیاز به آن احساس گردیده، پرسشی بدیهی است.
به یاد داریم که جشنواره هایی چون تئاتر و فیلم فجر بعد از گذر از نقاط بحرانی انقلاب و تردیدها و گمانه های متعددی که اساس و بنیاد این هنرها را به چالش می کشید، همچون روزگاری که تعزیه و هنرهای آئینی مان از دل تلفیق فرهنگی ایرانی و اسلامی زنده ماند و قالب خود را بستری برای محتواهای تازه و فرهنگیدگرگون شده قرار داد و موسیقی و شعر و نمایش را که مغایر با اصول نورسیده به نظر می رسیدند، زنده و مستدام نگاه داشت، در زمان انقلاب نیز هنرها و هنرمندان برای زیست در شرایط سیاسی و اجتماعی تازه، ظرفیتهای بالقوه خود را به رخ کشیدند و ماندند و بلندپایه ترین مقام نظام اسلامی با تائیدات خود در تعدیل فضا و شکوفاسازی نحله های جدید نقشی بی بدیل و انکار ناپذیر ایفا کرد.
زمانی که بود یا نبود سینما و تئاتر و شعر و ... از مرحله مباحثه و مجادله جان به در برد و با خروش و جوشش ، نگاههای ملاطفت آمیز و رئوفانه را جبران کرد و رویکردهایی تازه و هنرمندانه را در عرصه های مختلف به ظهور رساند، کمتر کسی به فکر ایجاد حلقه ای شعری و ادبی برای دست یافتن به دستاوردهای مشابه افتاد. شعر و ادبیات هنرهایی فردی و متکی بر درونیات و عواطف همچنان در محافل محدود و محصور خود ماند و جز برساختن تجمعات و محافلی خاص که زمینه بروز خلاقیت ها و انگیزه ها را ایجاد می کرد و دوچندان می ساخت، محل و موقعیتی برای عرض اندام بیشتر پیدا نکرد تا اینکه 28 سال بعد با روی کار آمدن دیدگاههای حمایتی وهدایتی و هدفمند در عرصه فرهنگ، به یکباره جشنواره ای با عنوان شعر فجر پا به حیطه وجود گذاشت.
درواقع "هدف" همواره به زعم خود برگزارکنندگان روشن و محرز بوده است. نه فقط در شعر فجر که در فیلم و تئاتر و... یگانه هدف کلانی که محل بحث است، همان ایجاد چتر حمایتی و نمایاندن مسیر مشخص به اهالی هنر بوده است؛ هدفی که قاعدتا خارج از دنیای شعر، چیزی دیگر را می جوید و بنابراین شعر یا سینما و... در این میان، تبدیل به وسیله و ابزار می شوند و هدف همان نقطه نادیده و آرمانی و اتوپیاگونه ای است که قرار است از طریق شعر و داستان و فیلم و... محقق اش کنیم. همه چیز به خدمت گرفته می شود تا هدف یا آرمان مطلوب به کف بیاید و اگر فیلم و تئاتر فجر بدان ها رسیده، شعر نیز شاید روزی بعد از 25 دوره به ایستگاه مربوطه برسد. شاید لازم باشد از سایر ابزارها و مرکب ها بخواهیم کندتر و کندتر برانند تا شعر عقب نماند... .
عجله و نگاه ابزاری و نتیجه گرایی فوری و میل به انباشتن کارنامه فعالیت و ایجاد حرکتی تازه و " متفاوت " هم اتفاقی است که نه تنها در پهنه هنر و ادبیات ، بلکه در حوزه های اقتصادی و سیاسی و حتی گفتمان داخلی و خارجی و... پدیدار شده و مجریان نیز که فرصت را غنیمت می شمارند بدون پشتوانه انسانی و فکری و پژوهشی لازم به هر درختی سری می زنند و از هر یک میوه ای نارس می چینند و نیمه خورده و گاززده رهایش می کنند .
جشنواره هایمان بی دلیل می آیند. هدف ها در ذهن ماست و خود محصول و ابزاری که در دست است به هیچ انگاشته می شود. نوشتار حاضر نقد هیچ شخص و هیچ جریانی نیست و راقم خود از لذت برندگان محافل و جشن ها و کارناوالهای هنری - فجر و غیرفجری - است. نقد علیه یک " باور" و " فکر" ی است که همه چیز را آرمان ناپیدا و ناکارآمد می پندارد، به طور طبیعی متوجه کسی نیست و اگر قرار باشد اعتراضی را برانگیزد، آن اعتراض از جانب خود آن آرمان و باور سربرخواهد آورد .
نظر شما